بازهای کودکانه به قلم مدیر نظام ردهبندی اسرا
شاخصهایی که باید در بازیهای مختص کودکان(کمتر از ۷ سال) در نظر گرفت
نویسنده: رضا احمدی
بازیبان – شماره هفتم و هشتم/ آبان ۹۸
@bazibaan
دنیای کودکان دنیای شگفتانگیزی است و مسأله رشد که ناشی از تحولات منسجم متوالی و دربرگیرنده همه مراحل حیات انسان است امری اعجابانگیز میباشد. کودک نسبت به مسایل و جزییات اطراف خود جاهل و ناآگاه به دنیا میآید و تدریجاً به آگاهیهایی در رابطه با حیات دست پیدا میکند. کودک نورسیده و خردسال برای خود جهانی دارد که در آغاز بسی محدودتر و نارساتر از بسیاری از حیوانات است ولی به تدریج و با گذشت زمان در سایه یادگیری و حذف تجربه آنچنان میشود که میخواهد همه پدیدههای هستی را تحت تأثیر خویش قرار دهد. کودکی دوران تأثیر پذیری است و این حالت با سن و رشد نسبت معکوس دارد، به میزانی که سن بالاتر میرود، تأثیر پذیری کمتر میشود، تأثیراتی که کودکان در این مرحله میگیرند عمیق و جهت دار است.
شناخت کودک از دنیای اجتماعی به موازات سن او تغییر میکند و وجود حرکتی تحولی از سطح به عمق و از شواهد قابل رویت به شواهد غیر قابل رویت دارد. به همین دلیل است که کودک خردسال علت رفتار را به موقعیتها و امور نزدیک به رفتار نسبت میدهد و استناد به علتهای دور و فاصلهدار نسبت به آن رفتار فقط در سنین بالاتر است که امکان مییابد.
کودکی از جمله مراحلی است که آنها میل زیادی به تقلید رفتار بزرگسالان داشته و یکی از مهمترین سنین در مرحله اجتماعیشدن است که کودک، تأثیر زیادی از محیط گرفته و رفتارها را درونی میسازد. در حقیقت، سنگبنای شخصیت هر انسان در این سنین گذاشته میشود. اتفاقاتی که کودک در این سنین میبیند و تجربه میکند به بسیاری از تصاویر ذهنی او شکل داده و حتی تعریف او از زیبایی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. بسیاری از مفاهیم خوب و بد، از طریق تجربههای دیداری و شنیداری این دوره، شکل میگیرد. تماشای بازیهایی با محتواهای آسیبزا در این دوره میتواند تأثیر بسیار جدی و زیادی بر روی کودک بگذارد.
در شرایطی که پدر و مادرها در خانه مدام به کودکان خردسال خود تأکید میکنند که «بعضی حرفها، حرفهای بدی هستند که یک بچه خوب نباید از آنها استفاده کند»، دیدن و شنیدن تصاویری از فحاشی در یک بازی میتواند کودک را دچار تعارض کند. بیتوجهی به این مسأله و استمرار انجام چنین بازیهایی میتواند در آینده، کودک خردسال را به فردی ناهنجار، پرخاشگر و بیادب تبدیل کند که از نظر فرهنگی، برچسب خورده است. چنین کودکی در تعامل با سایر کودکان و نیز افراد جامعه، دچار مشکل شده و قادر به برقراری کنش متقابل با دیگران نیست.
«اذیتکردن و کتکزدن بچههای دیگر، کار بدی است که از یک بچه خوب سرنمیزند» این مفهوم دیگری است که حرکات خشن بازیها حتی در کمترین و ملایمترین سطوح خود میتواند زیر سؤالش برده و کودک را دچار سردرگمی کند.
ترس و اضطراب نیز مفهومی است که کودکان در این سن بسیار با آن درگیرند و تجربه مستقیم هر روزه با این بازیها میتواند علاوه بر مشکلات روحی و روانی، نگرش آنها را به دنیای اجتماعی و انسانهای اطرافشان تغییر داده و با نوعی حس عدمامنیت و بیاعتمادی همراه کند. نیاز به آرامش و امنیت از اولیهترین نیازهای انسانی است که اگر افراد نتوانند در مواجهه با محیط خودشان به نوعی تطبیق با این نیازشان را به دست آورند در جامعه دچار آسیب میشوند.
به این ترتیب، دیالوگهای نامناسب به دلیل حساسیت سنی خردسالان در زمینه زبانآموزی، خشونت به دلیل تاثیر سوء آن بر روابطشان با سایر کودکان و اطرافیان، ترس به دلیل ایجاد نوعی از حس دیگریترسی در کودکان، همگی به دلیل اختلالاتی که میتوانند در فرآیند تربیت خردسالان داشته باشند مناسب این سن نیستند.
بنابراین از بین محتواهای آسیبشناسانه درنظرگرفته شده برای بازیها، تمامی موارد توضیح داده شده میبایست از دنیای بازی کودکان (کمتر از ۷ سال) حذف شده و تنها بازیهای خاصی که مناسب سن آنهاست و به طور خاص برای آنها طراحی شده مورد استفادهشان قرار بگیرد، همانطور که در نظامهای ردهبندی بازیها در دنیا نیز تأکید میشود که بازی این رده سنی، اغلب نوع خاصی از بازیهای آموزشی بسیار کنترلشده و مورد تأیید است.