تجربیات والدینی بازی از زبان والدین (۱)
- 1594 ارسال شده توسط مرتضی جمشیدی
- بدون نظر
گزارشی از نحوه مدیریت بازی در خانه و خانواده از زبان چند والد
سردبیر بازیبان
بازیبان – شماره هفتم و هشتم/ آبان ۹۸
@bazibaan
از زبان یک پژوهشگر هنر و مدیر پروژه ساخت بازی
شغل من گیم هست. بازی نباشه زندگی من رو هواست!
من دو فرزند دارم. یک پسر ۶ ساله و یک دختر ۱ ساله.
پسرم اجازه داره روزی تا یک ساعت گیم موبایلی بازی کنه. تمام بازیهایی که روی گوشیم نصبه رو میدونم چیه وخودم براش نصب کردم.
پر چالشترین مسأله ما، تنوع طلبی در نصب بازی هست. پسر من دوست داره بازیهای زیاد نصب کنه و هنوز بازی قبلی تموم نشده بازی جدیدی میخواهد. از اونجایی که بازیهای جدید رو باید بررسی کنم باید قبلا بازیش کنم و تا ندونم چیه نمیذارم بازی کنه. بررسی بازی چون زمان بر هست چالشی برای من شده!
قانون بازی کردن در خانه ما: بازی باید زمان خاصی داشته باشه. پسرم میتونه حداکثر یک ساعت بازی کنه و بعد از نیم ساعت باید استراحت کنه. در بین این بازی ویدئویی بازی فیزیکی هم داریم. دخترم تا دو سالگی اجازه بازی نداره؛ پسرم هم نداشت.
تجربیات مفصل یک مهندس رایانه از سمنان
ما دو کودک شش ساله و شش ماهه داریم؛ اولی پسر دومی دختر!
پسر شش سالهام از ابتدای آشنایی با رسانه تحت نظارت، هدایت و مشارکت والدین بوده است (هرچند ناقص)، طی سالهای گذشته چند بازی کامپیوتری در اختیارش قرار گرفت و همراه با بنده قدری بازی کردیم که اینجا مهمترین هایش را برایتان بیان میکنم:
حدود ۳ سالگی)
: Machinarium
بنده بازی میکردم و توضیح میدادم و او با لذت دنبال میکرد و هر روز حدود ۳۰ دقیقه وقت میگذاشتیم تا به انتها رسید. بعد از آن تا الان حداقل دوبار دیگر از اول تا آخرش را رفتهایم و مرحلهها را کمکم خودش به پایان برده است.
حدود چهار یا پنج سالگی)
NFS: Hot Pursuit 2010
قدری کنار هم بازی میکردیم و من متوجه شدم دوست دارد. چون ممکن بود حوادث بازی در خیابآنهای شهر اتفاق بیفتند لذا کنار گذاشته شد.
باید بگویم که در کنار اینها در بازیهای کامپیوتری بازیهای پازلی و فکری دیگر نیز بوده اند و اخیرا Microsoft Flight Simulator X را شروع کردهایم، البته کاملا به عنوان یک سرگرمی. چون خودم برایش فیلمهای مختلف دانلود میکردم و میکنم و با هم میبینیم و برایش در این موارد توضیح میدهم مانند انیمیشن سینمایی inside out و در مورد بازیها نیز برایش توضیح میدهم لذا مرا به عنوان مرجع پذیرفته است.
از طرفی چون کار بنده با کامپیوتر است مسایلی مانند تولید اَپ و کار با فتوشاپ را نشانش دادهام و بیشتر تمایل دارد با کامپیوتر یک کار مفید انجام دهد. به قول خودش کارهایش را انجام دهد مثلا در برنامه وورد تایپ کند. در حال حاضر خیلی خیلی کم و به ندرت سراغ کامپیوتر را برای بازی میگیرد.
از طرفی در موبایل از حدود سه سالگی بازیهای نظیر موارد زیر را انجام میداده است:
dinosour farm free
Dinosaur Rescue: Trucks
repair of trains
railway station
tiles hop
train race
weaphones
rotator
flippy race
قطارشادی
فوتبال ضربه آزاد ۲
دهکده شادی
و نظیر آنها را بازی میکرد و کلا به مجموعه بازیهای Yatelandعلاقه دارد.
همچنین باید بگویم که قانونهایی در خانه داریم که چون بنده و همسرم رعایت میکنیم پسرم نیز انجام میدهد. به عنوان نمونه خودمان در خانه بسیار کم از گوشی و کامپیوتر استفاده میکنیم لذا برای او هم زمان استفاده، محدود است : حداکثر ۳۰ دقیقه پشت سرهم و تقریبا حداکثر روزی دو بار.
اجازه اتصال اینترنت را ندارد: کما اینکه اگر دخترم بغلم باشد خانمم به من تذکر می دهد که اینترنت گوشی را خاموش نگه دارم. یعنی به هم تذکر دادن و پذیرفتن در جمع خانوادهمان امری عادی شده است.
در گوشی از app lock استفاده میکنیم و در خصوص چرایی آن نیز برایش توضیح دادهام و پذیرفته است. البته در گوشی، فایل خاصی که او نباید ببیند، نداریم و استفاده از اپ لاک (قفل برنامه ها) برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی است. خیلی از مواقع جانشینسازی را تجربه کردهایم. مثلا کُشتی گرفتن با بنده برای پسرم از هر بازی موبایلی دوست داشتنیتر است و اگر موبایل دستش باشد سریع آنرا کنار میگذارد و میآید به کشتی گرفتن با بنده یا شترسواری (جزئی از بازیهایی که خواهر شش ماههاش هم مشارکت دارد) و غیره!!!!!
با هم در خانه چیزهایی میسازیم و برای به دست آوردن اطلاعات با هم در اینترنت سرچ میکنیم!
خیلی از مواقع با هم انیمیشن مناسب کودک یا بخشهای مناسب از فیلمهای دیگر را میبینیم و با هم در موردشان حرف میزنیم. تقریبا هر شب برایش قصه میگوییم: عمدتا بنده از خودم قصه میسازم و خیلی از مواردی که نیاز به اقناع دارد را در قصهها میگنجانم.
نکته: در هر حال مجبوریم از گوشی به عنوان وسیله سرگرم کننده استفاده کنیم:
وقتی مسجد میرویم، وقتی نماز جمعه میرویم، یا هر جایی که کار دیگری نمیشود کرد و حوصلهاش سر رفته است، البته همین جاها هم اگر پسرعمهاش یا یک نفر را برای بازی پیدا کند دیگر نیازی به گوشی نیست!!!!
نکته : هرجا کمکاری کردهایم یا سرمان شلوغ بوده است: رجوع او به تلویزیون و موبایل هم بیشتر شده است.
نکته : خیلی از مواقع، خستگی ما و کم بودن انرژی ما باعث میشود، نتوانیم برای بازی و غیره کنار او باشیم. لذا خودخواسته او را به سمت بازی با گوشی یا دیدن فیلم از کامپیوتر هدایت می کنیم و البته حضور بچه دوم و نیازهای مراقبتی او نیز دلیلی بر این موضوع است.
نکته: سعی کردهام او را به سمت استفاده صحیح از کامپیوتر و موبایل هدایت کنم.
تجربه رزتا استون فارسی را داشتیم، کوتاه مدت، نا موفق.
علت: اصلا آشنایی با فارسی نداشت و خودمان هم تصمیم گرفتیم برای جلوگیری از اختلال با نظام آموزشی دبستان، رزتا استون را کنار بگذاریم.
تجربه رفتن به سمت فتوشاپ یا حتی افترافکت یا ضبط صدا با AUDITION را داشتیم. علاقهمند است به ایجاد تصاویر یا محتوا توسط خودش اما با توجه به عدم مهارت و عدم درک زبان انگلیسی زود خسته میشود لذا هیچ اصراری نورزیدیم.
تجربه نرم افزارهای نقاشی را داشتیم. به نظر من در کل منفی است: چون کودک در کامپیوتر به خاطر قالبهای آماده، بهتر از روی کاغذ عمل میکند لذا در کل تمایل به نقاشی با دست و روی کاغذ را کاهش میدهد.
نکته: بازیهایی که اصلا باختن ندارند را خیلی بیشتر دوست دارد. مثل بازیهای سری YATELAND که گفته شد. یا بازیهای که باختن او را به اول بازی منتقل نمیکند، مثل فوتبال ضربه آزاد.
نکته: در بازیهایی ویدئویی که انجام دادیم به طور مشخص روی رفتار و طرز فکرش در محیط واقعی تاثیر می گذارد.
لذا NEED FOR SPEED و یک بازی جنگی نیمه خشن و بدون خونریزی که اسمش را یادم نیست را نیز حذف کردیم و توانستم با بازی MACHINARIUM مبانی حل مساله را به او یاد دهم که اتفاقا به نحو خوبی به محیط واقعی نیز گسترش پیدا کرد.
تجربیات والدینی از زبان یک بازیساز اهل شهر شیراز
من از کودکی با کنسولهای کمودور، آتاری، نینتندو، سگا و حتی تاحدودی پی اس و ایکس باکس و بعد از آن با انواع بازیهای رایانهای درگیر بودهام و به حدی علاقه و کنجکاو بودم تا اینکه رشته تخصصیام دانشگاه در این زمینه بود. کسب و کار فعلی من نیز در همین موضوع البته با رویکرد تولید بازیهای بومی ملی و ایرانی اسلامی است.
ما سه ۳ فرزند داریم که یکی از آنها پسر ۹ ساله و دو فرزند دیگر ما نیز دخترانی به ترتیب ۶ و ۳ ساله هستند. باید بگویم که هر سه فرزند ما به گیم های ویدیوئی بازی میکنند. هر کدام از بچهها نیز برای خودشان تبلت و گوشی مخصوص به خودشان دارند. البته بازیهای مرتبط با هر کدام را من یا مادرشان نصب میکنیم. البته اجازه میدهیم که پسرمان خودش نیز به جستجو در اپ استورها مشغول شود و با نظارت دورادور اجازه میدهیم نظر و عقیدههای خودش را در مورد هر بازی مورد بررسی قرار دهد. البته بازیهایی که در اپ استورهای مطمئن و مورد تایید ما قرار دارد.
بچههای ما بیش از ۹۰ درصد وقتشان را با تبلت و گوشی و حدود ۱۰ درصد وقتشان را با رایانه بازی میکنند. چون هنوز اجازه خرید کنسول را به پسرم ندادهایم و سن ۱۰ سال را برای خرید و استفاده از آن در نظر گرفتهایم. پرچالشترین مسئله ما با بچهها در خصوص گیمهای ویدیوئی، مدت زمان استفاده و مدیریت زمان دسترسی آنها به بازیهاست.
در خصوص قوانینی که در خصوص بازی کردن بچهها وضع کردهایم باید بگویم که ما در حوزه محتواها و رده سنی بازیها از کودکی با آنها صحبت و اجازه میدهیم از دایره بازیهای مرتبط با ردههای سنی خودشان، هر بازی که مدنظرشان هست را انتخاب کنند و این نوع آزاد گذاشتن آنها برای انتخاب باعث راضی بودنشان میشود، تا جایی که به هیچ وجه حس محدودیت و یا استفاده از بازیهای ردههای سنی دیگر را ندارند.
در خصوص زمان بازی برای بچههای بالای ۶ سالمان نیز در تابستان به جای تعیین یک ساعت خاص، اجازه استفاده از تبلت را در طول روز به خودشان محول کردهایم. منتهی از صبح میدانند امروز باید ۱ساعت مطالعه کتاب، ۱ساعت کارهای روزمره درسی و کلاسهای تابستانی و ۱ساعت بازی داشته باشند و این مدیریت زمان را به خودشان واگذار میکنیم و اگر این قانون را رعایت نکنند میدانند که فردا این زمانهای سرگرمی و تفریحی نصف خواهد شد و این مدیریت زمانبندی و تقسیم ساعات در حال حاضر به خوبی جواب داده است.
مادرانه یک پژوهشگر علوم اعصاب و آشنا با بازیهای دیجیتال (دکتر بشری هاتف)
بنده در دوران کودکی شاید حدود ۶ سالگیام، با بازیهای اولیه گیم که دو خط بود با یک نقطه آشنا شدم و حتی بازی کردم. برای آن موقع خیلی هم جالب و هیجان انگیز بود. بعدها با آمدن آتاری تا دوران نوجوانی با این وسیله هم بازی میکردم، اما به صورت تفریحی و در زمآنهای تعطیلی تابستان که بازیهای محدودی داشت. اما دیگر با پلی استیشن و ردههای بالاتر بازی نکردم، چون مشغول درس بودم و در زمآنهای بیکاری هم نقاشی و طراحی میکردم و تمایلم به بازی از بین رفته بود. با تولد دخترم و برای مشغول کردن او که بتوانم به او غذا بدهم دوباره به دنیای بازیهای دیجیتال وارد شدم.
من یک دختر دارم که تازه وارد ۱۱ سالگی شده است. از حدود دو سالگی که او میتوانست دکمههای کامپیوتر را با مهارت فشار دهد بازی را آغاز کرد. در آن زمآنها بازیهای موبایلی خیلی رایج نبود، چون هنوز موبایلهای با کیفیت امروزی برای نصب بازیهای جذاب بچه ها وجود نداشت. یکی از جذابترین بازیهایی که دخترم دوست داشت و مشغول میشد بازیهای dressing و بچهداری بود. بازی top to ten که دو شخصیت اصلی بوا و کوالا که یک سگ آبی و یک کوالای زرد بود با گرافیک و حرکات ساده و آسان بسیار، برای کودک سه ساله من و تا ۷ سالگی او هم جذاب بود و معمولا هر کودکی به منزل ما میآمد، میخکوب این بازی میشد. بعدها بازیهایی مثل farmer که مزرعه را باید پرورش میداد و مرغ و تخممرغ و گاو و شیر و غیره داشت جزء بازیهای مورد علاقه او شد. البته این بازی برای من هم جذاب شد و من نیز ساعتها بازی میکردم. در اینترنت بازیهای زیادی که آواتار آنها شخصیتهای کارتونی بود مثل باب اسفنجی، بِنتِن و غیره وجود داشت و آنها مورد علاقه دختر من و دیگر بچه ها بود. همیشه در اینترنت دنبال بازیهایی با مضامین اسلامی میگشتم، اما متاسفانه چیزی که بدرد این سنین بخورد پیدا نمیکردم. گاها در کتاب فروشیهای اسلامی سیدیهای آموزشی تهیه میکردم که محتوای بازی داشته باشد، اما اصلا جذابیت لازم را نداشت. تا اینکه خودم با توصیه به موسسه فانوس برادرم که تولیدات دیجیتال اسلامی دارند و مخصوصا در حوزه آموزش بچهها کار میکنند، یک بازی چند مرحلهای مانند بازیهای استراتژیک ساده سیمز طراحی کردیم. خُب در کل خوب بود اما ایرادهای فنی زیادی داشت که باعث میشد بدلیل خطاهای بالا جذابیت خود را از دست بدهد، اما چون بودجه زیادی نداشتند، برایشان مقدور نبود کیفیت کار را بالا ببرند. نام این بازی حامد و حوری بود. کم کم با آمدن گوشیهای جدید و کیفیت تصویری بالا، دخترم کامپیوتر را کنار گذاشت و سراغ گوشی رفت. من نیز سعی میکردم با او و کنارش باشم و گاهاً با هم بازی کنیم. به او بازخورد میدادم که مثلا از این خانم خوشم نمیاد چون ظاهر نامناسبی دارد. این لباس بهتر است چون با حیا است. سعی میکردم در کنار لذتی که از بازی میبرد و ذهن او فعال میشود، بعضی مفاهیم مذهبی را کنار آن القا کنم. او تا دو سال پیش بیشتر به بازیهایی که سرعت و دقت بالا نیاز دارد علاقمند بود و کمتر سراغ بازیهایی که آرام بود و باید معمایی را حل میکرد یا سوالی را جواب میداد می رفت. اما زمانی که سواد خواندن و نوشتن آموخت به سراغ بازیهای سوالی ۴ جوابی و امثال آن آمد. باید بگویم که همیشه چالش سرعت و دقت، جذاب و سرگرم کننده است. میتوانم روند علاقه دخترم به بازیها را اینگونه بگویم.
۲ تا ۶ سالگی: بازیهای داستانی با شخصیتهای بیشتر آشنای کارتونی، سرعت و تنوع کم، تکرار بالا و گرافیک ساده با کنتراست رنگی بالا، خنده دار.
۶ تا ۸ سالگی: بازی با ساختار برد و باخت و پیشرفت مرحلهای، سرعت بالاتر، تنوع بیشتر. ماندگاری سر هر بازی کمتر می شود.
۸ تا ۱۰ سالگی: میل به بازیهای گروهی در واقعیت و یا دنیای مجازی. هر چه بازی از سرعت و دقت بالاتر برخوردار باشد جذابتر است و کودک خود را در یک جنگی تصور میکند که باید بر آن پیروز شود. میل به بازیهای شوتر و مسابقهای.
۱۰ تا ۱۲: میل به بازیهایی که نیاز به حل مسئله بیشتر بهخصوص در حوزه سواد فارسی و ریاضی و اطلاعات عمومی دارد. میل به بازیهای با سرعت و دقت پیچیدهتر وجود دارد. در این مرحله کودک علاقه دارد علاوه بر سرگرمی، چیزهایی را از بازی یاد بگیرد مانند فرهنگ، تاریخ و غیره.
در هر دوره چالشهای مربوط به خود وجود دارد، اما همیشه فقدان بازیهایی با محتوای اسلامی ملی مشهود است. کودک با غرق شدن در این بازیها در آداب و رسوم غربیها غرق میشود. لباسهای آنها، معاملات آنها، جشنها و رفتار آنها و در نهایت شخصیتهای کارتونی و سینمایی آنها همه و همه برای او جذاب است و خلاصه کاملا به آنها مانوس می شود. این بزرگترین تهدید است.
با افزایش سن، میل کودک به خلق و نوآوری بالا میرود و بازیهایی که در آن کودک ۱۰ ساله طراح و خلاق است مثل فیلمسازی یا چهرهپردازیهای حرفهای بسیار مورد استقبال است. هر چند از همان ابتدا بازیهای درسینگ و آرایشی یا ساختن آدمکها جذاب و هیجانانگیز است، اما با رشد کودک هر چه کار سختتر و حرفهایتر میشود جذابتر هم میشود.
مختصر و مفید از زبان یک طلبه
بچههای ما (۵ ساله و ۲ ساله) با گیمهای ویدئویی آشنا نیستند! یعنی هیچ گیمی روی موبایل و لپ تاب نداریم تا آشنا شوند!!
کمبودی هم احساس نمیکنند چون هنوز وارد گروههای دوستانی که اهل گیم هستند، نشدند!!
به نظر من شما هم برای خانوادههایی که بچههای زیر ۷ سال دارند، گیم ویدئویی پیشنهاد ندهید! و بگذارید بچه انرژیاش را با بازیهای فیزیکی و واقعی تخلیه کند.
تازه ما تلویزیون هم در خانه نداریم! و احتمالا اهالی رسانه و گیم به ما خشکه مذهب یا دگم در استفاده از این ابزار بگویید! یا مخاطبین شما بگویند: “آخی طفلی بچههایی که زیر دست این پدر و مادر عصرحجری بزرگ میشن!”
بد نیست بگوییم که از نظر بعضی مخاطبین شما ما خیلی شلخته و کثیف هم هستیم! چون اجازه میدهیم بچهها گِل بازی کنند، کار سفال انجام بدهند، شن بازی کنند یا گل در گلدان بکارند.
دیدگاه کاربران