پرش ناوبری
  • |

سینما، گیم، استریم - مجله تخصصی بازی بان

صفحه اصلی / بلاگ / سینما، گیم، استریم/

سینما، گیم، استریم

زمان مطالعه: ۵ دقیقه


وقتی ترومن به پشت دوربین می‌رود

نویسنده: احسان حجتی
کارشناس سینما
بازی‌بان – شماره پانزدهم/ آذر ۱۴۰۰
@bazibaan

یک بازیگر چرا جلوی دوربین می‌رود؟ یک کارگردان چرا دست به ساخت فیلم می‌زند؟ یک نویسنده چرا جهان داستانی‌اش را خلق می‌کند؟ این‌ها سوالاتی هستند که باید از همین ابتدا از خود بپرسیم. اینکه افراد مختلف به دلیل علاقه به سینما وارد این فضا می‌شوند دلیل کافی نیست، چرا که همه تماشاگران، منتقدین و سینمارو ها نیز به سینما علاقه دارند. پس فراتر از علاقه به سینما چه چیزی وجود دارد که آنها را به این سوی سینما می‌کشاند. شاید فکر کنید این بحث چه ارتباطی به فضای استریم دارد. برای پاسخ به آن باید کمی صبر کنید و به عقب برگردیم.

هنرهای کلاسیک بخش کهنی از حافظه بشر را شامل می‌شوند. از مجسمه سازی و نقاشی تا شعر و ادبیات و موسیقی؛ نکته مشترکی که بین تمامی این گونه آثار وجود دارد، مخاطبان آن است. مخاطبان این دسته از هنرها، استفاده کنندگان بدون کُنش هستند. در واقع مخاطبان هنرهای کلاسیک را می‌توان مصرف گرا دانست. کسی می‌تواند یک اثر و یا یک گونه هنری را انتخاب کند و یا می‌تواند انتخاب نکرده و کنار بگذارد. در این بین، سینما فراتر از نمایش‌های تئاتر یونانی، از همان ابتدا محلی برای خلق قصه‌هایی بود که تا به حال روایت نشده بودند و این قدمی به سوی فردا حساب می‌شد. در سینما شما شاهد قصه‌های جدید و جهان داستانی متفاوت از جهان معمول خود هستید. اینجا هم، مخاطب مصرف گراست اما به دلیل بستر کنشگری سینما، علاقه‌مندان کنشگر آن کم‌کم به سویی می‌روند که انتهایش به جهان بازیگری، کارگردانی و نویسندگی ختم می‌شود. در گونه‌های دیگر هنر هم این موضوع وجود دارد اما جهان سینما به دلیل گستردگی خود، زیرساخت بهتری را برای کنشگری فراهم می‌کند.

بازیگرها دقیقاً به دلیل دیده شدن جلوی دوربین می‌روند، کارگردان‌ها به دلیل تحسین شدن و نویسنده‌ها به دلیل اشتراک گذاری جهان خود با دیگران به سینما روی می‌آورند. بعضی از علاقه‌مندان سینما دوست دارند صرفاً مصرف کننده کنشگری دیگران باشند و بعضی دیگر نیز علاقه دارند برای مصرف سینمارو ها محصول تولید کنند.

حال استریم چیست؟ استریم درواقع اشتراک گذاری تجربه زیستی با دیگران است. حالا شما فکر کنید آیا می‌توانید این تجربه زیستی و اشتراک گذاری را با یک فیلم انجام دهید؟ فرض کنید لایو اینستاگرام و یا یوتیوب و توییچ را باز می‌کنید و می‌بینید یک کاربر در حال استریم کردن یک فیلم سینمایی است. یعنی فیلم در حال پخش است و شما با او نشسته‌اید و فیلم را می‌بینید. چقدر این استریم جذاب است؟ چقدر شما را به همراهی مشتاق می‌کند؟ حالا فرض کنید به تماشای استریم بازی نشسته‌اید. این یکی چقدر برای شما جذاب است؟ این دو چه فرقی با هم دارند و چرا بازی از سینماست برای استریم جذاب‌تر است؟

مسأله باز می‌گردد به تفاوت سینما و گیم. شما در سینما شاهد اشتراک گذاری یک قصه هستید. فرقی ندارد چه کسی نقش آن فیلم را بازی کند. با وجود بازیگری ضعیف و یا توانمند در هر حال قصه ثابت است و او باید در چهارچوب قصه رفتار کند. اما در گیم این خبرها نیست. تفاوت اصلی در سینما و گیم همین کاربران آن است. کاربرانی که تصمیم می‌گیرند، به سبک خودشان بازی را پیش ببرند. برای درک بهتر فرض کنید دو نفر در حال استریم یک بازی یکسان هستند. منتها یکی دقیقاً بر اساس سناریوی بازی، هدف‌ها را به سرانجام می‌رساند و دیگری بدون توجه به الگوهای خطی بازی، مشغول به انجام بازی خودش است. کدام استریم برای شما جذاب‌تر است؟ ممکن است شما بخواهید با هدف آموزش و یا فهم محتوای یک بازی خاص، استریم بازیکنی که دقیقاً بر اساس الگوهای خطی بازی پیش می‌رود را تماشا کنید ولی هرچه بیشتر بر بازی مسلط شوید، ترجیح می‌دهید که بازی کردنی متفاوت از معمول را تماشا کنید.

این اتفاق در گیم بیشتر از سینما رخ می‌دهد چرا که ذات گیم و کنشگری آن، شخصی است. یعنی کنشگری هر نفر یکتا می‌باشد و با کنشگری دیگری متفاوت است. اینجاست که اگر فراتر از حد بازی به کنشگری برسید و یا به کرانه‌های قواعد بازی دست یابید، ممکن است روی بازی دیگران اثر بگذارید. داستان “نمایش ترومن” را به خاطر دارید؟ ترومن با بازی جیم کری در جهانی زندگی می‌کرد که در حقیقت بازیگری در یک برنامه تلویزیونی از ابتدای تولدش بود. در انتها نیز وقتی به کرانه‌های جهان خود رسید با تصمیمش که خروج از جهان ساختگی بود، بر جهان و بازیگران دیگر آن نیز اثر گذاشت. در فیلم “پلزنت ویل” هم شاهد این هستیم که “توبی مک گوایر” شخصیت اول داستان وارد سریال مورد علاقه‌اش می‌شود که همه آن را از حفظ است- چیزی شبیه به بازی کردن گیمی که بر آن مسلط هستید – اما خواهرش از این قواعد خوشش نمی‌آید و خارج از قواعد و داستان سریال جلو می‌رود. انتهای کار کاملاً قابل حدس بود. جهان سریال هیچ شباهتی با آنچه شخصیت اول داستان در خاطر داشت پیش نرفت.

استریم کردن صرفاً بازی کردن یک گیم نیست. استریمرهای موفق معمولاً علاوه بر توانایی‌های بازیکنی، تفاوت‌های شخصیتی نیز دارند. از نوع گفتار و بداهه‌گویی تا سبک بازی خاص خود در استریم آن‌ها تأثیر دارد. این‌ها عواملی است که یک استریم را تماشایی می‌کند. اما می‌توان مفهومی دیگری به نام “ماشینیما” را نیز مطرح نمود. ماشینیما تلفیقی از ماشین – منظور فضای ماشینی گیم – و سینما می‌باشد. در این حالت ذهن‌های کنشگر، پا را از فضای گیم فراتر گذاشتند و با ابزار موجود در بازی، به خلق انگاره‌ای شبیه به یک فیلم و یا یک کلیپ پرداختند. یعنی از جهان و قواعد موجود در بازی جدا شدند و با آن فضا، دنیای ذهنی خود را روایت کرده و به نمایش درآوردند. فرض کنید در بازی کال آف دیوتی به جای کشت و کشتار تیم حریف بخواهید با آن‌ها فوتبال بازی کنید. یا یکی از فیلم‌های محبوب اکشن را بازسازی کنید. یا فرض کنید در سری بازی توتال وار، نبردهایی تاریخی را که ساخت آنها در سینما، میلیاردها هزینه به همراه دارد را با دوستان خود می‌سازید. یا حتی در دنیای وارکرفت، به جای کشتن هیرو ها، آنها را در همان ابتدای بازی، جایی محصور کنید و سایر تیم شما بروند و بازی را تمام کنند. این که شما در بازی خود چگونه هستید دست شماست و هرچه کنشگر باشید، به مرز های قواعد بازی و شکستن آنها نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوید.

سینما یا الگوهای خطی بازی کاملاً تصنعی هستند. اما فضای استریم به فضای واقعیت جهان نزدیک‌تر است. اینکه هر کسی در دنیا توانایی‌های خاص خود را دارد و به سبک خود زندگی می‌کند. اینکه انسان‌ها ربات نیستند و به قول معروف “به تعداد انسان‌های دنیا برای رسیدن به خدا راه وجود دارد”. اگر بازیکنی هستید که سبک بازی خاص خود را دارید که با سایر بازیکن‌های معمول متفاوت است، احتمالاً در وجود کنشگر شما یک استریمر نهفته است که یا دوست دارد دیده شود، یا دوست دارد مورد تحسین قرار گیرد و یا جهانی که تجربه می‌کند را با دیگران به اشتراک بگذارد.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

نویسنده: احسان حجتی

احسان حجتی
  • تعداد مطالب ارسالی: 5

تبلیغات