پرش ناوبری
  • |

می خواهم کودکی خلاق داشته باشم - مجله تخصصی بازی بان

صفحه اصلی / بازی‌های خاص / می خواهم کودکی خلاق داشته باشم/

می خواهم کودکی خلاق داشته باشم

زمان مطالعه: ۹ دقیقه


بررسی اثرگذاری داستان بازی‌های دیجیتال و غیر دیجیتال در زندگی بچه‌ها

نویسنده: ماه منیر داستانپور

بازی‌بان – شماره هفتم و هشتم/ آبان ۹۸
@bazibaan

 

بازی، فعالیتی آگاهانه که با میل و اختیار و برای سرگرم شدن و تفریح، در اوقات فراغت صورت می‌گیرد . حرکتی لازم و ضروری برای کودکان، که بوسیله­ی آن می‌توانند احساسات خود را بروز داده و تمایلات خویش را مشخص نمایند. اما موضوع اینجاست که از میان تمام بازی‌ها، کدام یک می‌تواند برای فرزند دلبند ما سودمند باشد؟! از انجام کدام یک صدمه می‌بیند و چه نوع از آنها ذهن و شخصیت کودک ما را رشد داده و در او ایجاد خلاقیت می‌کند؟ با توجه به اینکه کودک ما همان فرزندی است که باید به زودی مسئولیت جامعه را پذیرفته و برای آن افتخارآفرین و یا موجب سرشکستی باشد!

بیایید در اینجا کمی ریزبین شده و جزئی­تر به این پدیده­ی حائز اهمیت، بیندیشیم. برای شروع به این سوال پاسخ دهید که این روزها دخترتان ترجیح می‌دهد همچنان با عروسک بازی کند؟ یا بیشتر تمایل دارد، با موبایل شما فضای یک گیم خوش رنگ و لعاب را تجربه کند؟ و یا اینکه پسرتان هنوز با ماشین پلیس و کامیونش سرگرم می‌شود یا جلوی کامپیوتر نشسته و تمام ذهنش را درگیر کشتن دشمنان رایانه‌ای اش می‌کند ؟!

بیایید بدون جبهه‌گیری و سنگرسازی در مقابل دنیای پیشرفته­ی امروز، با هم صادق باشیم. این روزها همه چیز کمی پیچیدهتر شده است. ماشین بازی هنوز هم وجود دارد؛ اما رایانه‌ای آن جذاب‌تر است. و عروسک‌های پلاستیکی در برابر دخترکان زیبای گیم‌ها دیگر نمی‌توانند خودنمایی کنند! بازی قدیمی خاله‌بازی، یا دزد و پلیس رنگ باخته و دیگر کمتر کسی به آنها جلب می‌کند. اما اینها هیچکدام دلیل برتری امروز نسبت به گذشته، یا عصر گذشته در برابر عصر رایانه‌ای امروز نیست.

حال باید بیشتر دقت کنیم تا ببینیم کدام یک جایگاه بالاتری دارند ؟! و ما با پذیرش شرایط جدید باخته یا برنده­ی مسابقه­ گذشت زمان هستیم؟! بازی‌های گذشته یا گیم‌های دیجیتال؟ کدام بهترند؟ در اولین قدم، بازی‌های قدیمی را مورد بررسی قرار می‌دهیم و می‌بینیم آنها چه داستانی را دنبال می‌کردند و ماجرای آنها چه پیامدی برای فرزندانمان داشت ؟

به طور مثال از نمونه­ معروف خاله بازی شروع می‌کنم. نمایشی کودکانه که هم دختر و هم پسر در اجرای آن سهیم می‌شدند و بچه‌های فامیل یا همسایه، در کنار یکدیگر یک خانواده­ بزرگ یا کوچک را تشکیل داده و نقش‌های مختلفی بر عهده می‌گرفتند. مادر، پدر، فرزند و غیره و غیره، همه در یک خانواده یا مهمان‌هایی که به صحنه­ نمایش وارد می‌شدند و هر کدام شغل و پیشه­ی متفاوتی داشتند. بازی جذاب و پرطرفداری که هیچ داستانِ از پیش تعیین شده‌ای نداشت و تمام ماجرا یکباره و فی‌البداهه به ذهن بازیگران رسیده و دیالوگ‌ها به زبانشان جاری می‌شد. همه بدون متن یا داستان مشخصی می‌دانستند در جواب هر کنشی چه واکنشی از خود بروز دهند و داستان را به چه سمت متفاوت و تازه‌ای ببرند. در واقع همگی داشتند بخشی از حال یا آینده­ی خود را در قالب یک بازی کودکانه تمرین می‌کردند و همین امر، این تئاتر تجربی و آماتور را تبدیل به یک آموزش مهم می‌کرد.

یا ماجرای پلیس بازی‌های پسرانه که تنها ابزارش یک ماشین پلیس و یک تفنگ آبپاش بود. سلاحی که به هیچکس آسیبی نمی‌رساند و به جای کشتن طرف مقابل تنها او را خیس می‌کرد! بازی مهیجی بر اساس داستانی ساده اما سرنوشت ساز، که قهرمانی و فداکاری را به پسران یا همان مردان آینده می‌آموخت.

بچه­‌ها بر اساس هر کدام از این داستان‌ها می‌توانستند به صورت مستقیم و در نمایشی جالب که بازیگر و تماشاچی آن خودشان بودند؛ تفاوت خوبی و بدی را بیاموزند و پس از آنکه در ناخودآگاه خود به دید یک منتقد، شرایط را بررسی می‌کردند؛ گام ابتدایی برای انتخاب نقش آینده­ی خود را در زندگی برمی­داشتند. اینکه می‌خواهند که و چه باشند!؟ چه هدفی را دنبال کنند و بدی یا خوبی را برگزینند !

حالا افکارمان را کمی به روز کرده و به عصر تکنولوژی و دنیای رایانه وارد می‌شویم. جهانی که در آن صفر و یک و کدهای زبان نفهم کامپیوتری، برای کودکان آشناترند تا ابزار و وسایل بازی‌های قدیمی! بهتر است در این بخش هم دوباره با مثال به بررسی بازی‌ها بپردازیم و نمونه‌های خوب یا بد از آنها را معرفی کنیم.

در ابتدا باید از شما بپرسم چقدر با دنیای بازی‌های رایانه‌ای آشنا هستید؟ دسته‌بندی آنها را می‌شناسید؟ یا نه، اصلاً اهل ورود به فضاهای جذاب آنها هستید یا تمامی را اتلاف وقت دانسته و از پرداختن به چنین فعالیتی هراس دارید؟! البته این ترس برای تمام کسانی که به گیم‌های دیجیتال اعتیاد دارند یا حتی زمان مشخصی از وقت خود را به آن اختصاص داده‌اند‌؛ کاملاً قابل درک است. چرا که انواع جذابیت‌های این فضا، شما را با خود برده و حتی گاهی درک گذشت زمان را از شما می‌گیرد.

ولی در اینجا، برای مثال و البته با هدفی مشخص، شما را با چند گروه از این بازی‌ها آشنا کرده و به طور اخص، داستان آنها را همراه با شما بررسی می‌نمایم.

از میان هفده دسته(۱) از بازی‌های رایانه‌ای، نمونه‌ی « اکشن یا پرتحرک » و نیز « ایفای نقش » را امتحان کنید. بازی‌هایی که هم برای دختران و هم برای پسران و البته بیشتر برای دسته­ی دوم مورد توجه است. گیم‌های دیجیتالی که ابزار کشتار در آن به وفور یافت می‌شود. اغلب ماجرای یک جنگ را دنبال می کنند و داستانی از پیش تعیین شده، بر اساس مأموریت شخصیت اصلی بازی یا همان کاربر که دختر یا پسر ماست. اینجا دیگر حرفی از خاله بازی یا بازی دزد و پلیس نیست که فرزند ما خودش بتواند داستان آن را بنویسد و طبق میل و اراده­ی خود، آن را پیش ببرد! داستان پیش از شروع بازی توسط کاربر، و بوسیله­ی بازینامه نویس، نوشته، و با فکر خلاق گروه ساخت بازی به وجود آمده است. تنها کار باقیمانده این است که فرزند ما در برابر کنسول بازی قرار گرفته و با لمس چند دکمه به کشتار یا جنگ با موجودات ناشناخته یا انسان‌هایی بپردازد که نه آنها را می‌شناسد و نه خصومتی با آنها دارد. تنها باید تیرهایش را به سمت آنها شلیک کند و مراحل را یکی پس از دیگری پیش ببرد. بسیار خب، شاید برای شما هم، مثل من این سوال پیش آمده باشد که خلاقیت در این نوع بازی جایگاهی دارد یا نه؟! باید بگویم، اسکار خلاقیت در این بازی تنها به سازندگان آن می‌رسد و دست کاربر به طور کلی از آن خالی می‌ماند .

برای مثال بازی Death Point یا بازی مرگ ، گیم مهیجی که دارای امتیاز ۴.۴ از ۵.۵ است و در کمتر از چند ساعت حدود ۱۰۰ بار خریداری شده است. بازی خارق العاده‌ای در سبک بازی‌های اکشن یا پرتحرک که با استقبال بی‌نظیری روبرو شده است. اما داستان بازی بدین صورت است: کاربر در همان ابتدای کار وارد مأموریتی نفس‌گیر شده و از گروهش تنها دو نفر باقی می‌‌مانند، خود و همکارش که در قلمرو دشمن نگهداری می‌شوند. خود کاربر نیز در زندان به هوش آمده و باید ابتدا برای نجات خود و سپس برای رهایی همکارش دسته­ی پرتعدادی از دشمنان را با هر سلاحی که به دست می‌آورد به هلاکت رسانده و از راه‌های تعیین شده، و البته تأکید می‌کنم که از راه‌های تعیین شده _ بدون اینکه بتواند برای رسیدن به همکارش از خود خلاقیتی نشان داده و یا تصمیمی از جانب خود اتخاد کند که در بازی تأثیر مجزا داشته باشد _ پیش رفته و بازی را به انتها برساند . اما سوال اینجاست ؛ فرزند ما در انتهای بازی تبدیل به چه کسی شده و از این گیم اکشن رایانه‌ای چه آموخته است؟ او بدون اینکه بداند چرا و به چه علت ، خود را اسیر و دوستش را گرفتار می‌یابد. سپس مأمور به قتل عده‌ای دیگر شده و سبب دشمنی آنها با خودش و بالعکس را نمی‌داند. تنها موضوع مهم نجات از زندانی نامشخص برای نجات یاری ناشناس است. عملیات نجاتی که از او قاتل تیزچنگی می‌سازد که علت کشتار مکررش را نمی‌داند!

تا اینجای کار هر چه خوانده‌اید را در ذهن نگه دارید تا با هم بازی دیگری را بررسی کنیم. گیم دیگری به نام   Shadow Fight 2 یا سایه­ی مبارز، یکی از محبوب‌ترین بازی‌های اندرویدی جهان، که از سوی استودیوی بازی Nekki به دنیا عرضه شده و تا به حال چهل میلیون کاربر داشته است. باز هم در این بازی ، کاربر باید مبارزه کند تا بتواند به مراحل بالاتر وارد شود. بازهم دلیل این مبارزه را نمی‌داند . اما تنها تفاوتش با بازی قبلی در این است که با حرکات رزمی آشنا می‌شود که در دنیای بیرون از این گیم دیجیتال، ریشه داشته و برخلاف این بازی که داستان مشخصی ندارد؛ کاربر می‌تواند با پایه قرار دادن این بازی که او را با این ورزش آشنا کرده؛ در جهان واقعی، داستان زندگی خود را با خلاقیت و ابتکار خود بنویسد.

قبل از وارد شدن به بخش انتهایی کلام، می‌خواهم نکته‌ای را به والدین گرامی و نیز بازینامه نویسان و بازیسازان عزیز، متذکر شوم آن چیزی نیست جز توجه به داستان این دسته از بازی‌ها یا همان گیم‌های پرتحرک و مهیج که از قضا ، کشش بیشتری برای کاربران که اغلب فرزندانمان هستند؛ دارد. بازی‌هایی با داستان‌های خیالی یا برگرفته از واقعیت که کاربر را از دنیای واقعیات به جهان بی انتهای تخیل وارد کرده و در این گیر و دار، بر اساس داستان طراحی شده در ذهن بازینامه‌نویس وطنی یا خارجی، آموزش‌های خوب یا بدی را در اختیار او قرار می‌دهد. ممکن است چیزی از او بگیرد یا نکته‌ای به دانش او بیافزاید. سرگرمی جذابی که ممکن است در اثر بی‌توجهی والدین یا بی‌اهمیت بودن قدرت تخریب ذهن و روح کاربر، برای گروه سازنده، آثار خطرناکی از خود بر جای بگذارد. پس با سرلوحه قراردادن آیه­ ۲۵۹ سوره‌ی بقره، که خداوند در آن می‌فرماید: « اُنظُر الی طَعامِک »؛ به آنچه طعام روح خود و فرزندانمان قرار داده‌ایم توجه کرده و در کیفیت و اثر آن بیاندیشیم. چرا که بی اثر انگاشتن آنچه در قالب یک بازی ساده در اختیار کودکمان قرار می‌دهیم؛ ممکن است عواقب خطرناکی برایمان داشته باشد.

تا این قسمت از سخن به بیان حُسن بازی‌های غیردیجیتال و عیوب گیم‌های دیجیتال پرداخته شد. حالا و در این بخش بهتر است با یک بازی خلاقانه و البته به روز و هم‌گام با دنیای جدید بپردازیم. یکی از بهترین عناوین گیم‌های دیجیتال بازی به نام Broken Age است که در گروه بازی‌های ماجرایی و معمایی دسته‌بندی می‌شود. این بازی داستان متفاوتی دارد که عملکرد خلاقانه‌ای را برای کاربر به ارمغان می‌آورد. دو شخصیت بازی ، دختر و پسری در دو دنیای مختلف هستند که دختر « وِلا » و پسر « شای » است. وِلا در سرزمینی باستانی زندگی می‌کند که مردم شهر برای سرکوب کردن یک هیولای دریایی باید دختران جوان خود را در پیشگاه او قربانی کنند وگرنه دچار نابودی می شوند. حال وِلا که برای قربانی انتخاب شده باید به هر طریق ممکن خود را با کشتن هیولا از مرگ نجات دهد. در سوی دیگر بازی، شای قرار دارد که در یک ماشین فضایی و در آینده زندگی می‌کند. هوش مصنوعی که ماشین را کنترل می‌کند؛ شای را فرزند خود می‌داند. او فرزندخوانده‌اش را وارد معماهای مختلفی می‌کند که باید برخلاف علاقه‌اش آنها را به پایان رسانده و به خاطر هدفی که در ابتدا مشخص نیست؛ آماده شود.

اما کاربر آزاد است که از بین این دو دنیا یکی را انتخاب کرده و یا هر دو را به طور متوالی تجربه کند و نیز می‌تواند در دنیای شای و در برخورد با هوش مصنوعی با میل خود از میان سوالات تعیین شده یکی را برگزیده و از او بپرسد. سوال‌هایی که سختی و آسانی راه او را مشخص کرده و جواب‌های متفاوتی خواهد داشت. گذشته از گیم‌پلی جذاب و گرافیک بازی و همچنین صداپیشگی هنرمندان معروف و مشهور هالیوود روی این گیم انیمیشنی، داستان جذاب آن و نیز خلاقیتی که در این بازی جریان دارد؛ کاربر را به خود جلب می‌کند. این گیم دیجیتال از آن دسته بازی‌هایی است که می‌تواند به عنوان یک نمونه­ی خوب مورد توجه قرار گیرد.

اما در پایان، دنیای بازی‌ها را با سینما که حداقل برای والدین شناخته شده‌تر است؛ مقایسه می‌کنم. شاید نام فیلم‌های «Salt» ، « Gangs of New York » ، « Sweeney Todd : The Demon Barber of Fleet » و نیز فیلم « Wanted » را شنیده یا حتی آنها را دیده باشید. فیلم‌هایی که شخصیت‌های اصلی آن جنایتکار، جاسوس یا آدمکش هستند ولی بیننده چنان با آنها همذات پنداری می‌کند که تنها موفقیت‌شان را می‌طلبد. او بدون اینکه بخواهد، جنایتکار را تأیید می‌کند. با او همراه شده و روی عمل اشتباه او مهر تأیید می‌زند. این اتفاق دقیقاً در بازی‌های رایانه‌ای که طبق نظر روانشناسان تأثیری فراتر از فیلم روی ذهن افراد دارد؛ نیز می‌گذارد.

بنابراین، دوباره تأکید می‌کنم با توجه به آیه‌ کریمه سوره بقره، “به طعام خود بنگرید” و ببینید از چه تغذیه می‌کنید. همینطور به بازیسازان ، بازینامه‌نویسان و همکاران نویسنده، توصیه می‌کنم که با ساخت بازی‌های خلاقانه، و نیز پرمحتوا که از داستانی جذاب و آموزنده، بهره برده باشند؛ ذهن فرزندان عزیز ایران را روشن و پویا سازند.

 

پی‌نوشت:

  • سردبیر: انتخاب ۱۷ ژانر به سلیقه نویسنده محترم بوده است و تعداد ژانر بازی‌ها از نگاه‌های متفاوت، می‌تواند بیشتر یا کمتر باشد.

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما

نویسنده: ماه منیر داستان پور

ماه منیر داستان پور
  • تعداد مطالب ارسالی: 6

تبلیغات