بازی های ویدئویی و مسئولیت اجتماعی
- 1436 ارسال شده توسط مهدی شقایقی
- بدون نظر
ما طراحان بازی، والدین بچهها هم محسوب میشویم!
نویسنده: محمد مهدی شقایقی
بازیبان – شماره هفتم و هشتم/ آذر و دی ۹۷
@bazibaan
شاید از بنده بپرسید که چرا این دو عبارت را کنار هم آوردهام. در نگاه اول، بازیسازها برای خوشحال کردن گیمرها و ایجاد لحظات لذت بخش و البته کسب درآمد، بازی میسازند. اما اگر کمی دقت کنید، ماجرا کمی پیچیدهتر از این حرف هاست. بازیهای ویدئویی، فقط بازی و سرگرمی نیستند.
آقای Roger Caillois، انسان شناس معروف، در کتابش با عنوان Man, Play and Games (انسان، بازی و سرگرمی)، بازیها را در وهله اول “ابزاری برای انتقال فرهنگ” معرفی میکند.
به بیان دیگر، بازیها رسانهاند و رسانهها، منتقل کننده اطلاعات و پیام ها. این اطلاعات در هر صورت، روی ضمیر ناخودآگاه گیمرها تاثیراتی میگذارند. از همین رو، این روزها برای آموزش کودکان در حوزههای مختلف، به طور فزایندهای از بازی، خصوصا بازیهای ویدئویی کمک گرفته میشود تا در پوشش بازی و سرگرمی، موضوعات مختلف به کودکان منتقل شود، چرا که به عقیده آقای Jeff Kaplan در زمینه رشد اجتماعی کودکان: “بسیاری از تعاملات میان فردی کودکان پیش دبستانی، در چارچوب بازی روی میدهند و …”،”بازی، بهترین وسیله برای رشد و شکوفایی احساسات کودک و بهترین راه برای پرورش هیجانها و عواطف اوست. در حین بازی است که او چگونگی بروز عواطف، کنترل و ارضای مناسب آن را یاد میگیرد. هر چند کودک بین واقعیت و بازی فرق قائل است، ولی در عین حال، صداقت کودکانه را در بازی ظاهر می سازد. احساسها، تشویشها و اضطرابهای کودک در ضمن بازی، حقیقی هستند.”
این بحث مهم برای کشور ما، بسیار حیاتیتر است چرا که به ردهبندی سنی بازیهای ویدئویی و خوراک رسانهای کودکان و نوجوانان آنچنان که باید باشد، توجهی نمیشود؛ و کودکان و نوجوانان تقریبا به همه بازیهای ویدئویی (تلفن همراه، کامپیوترهای شخصی و کنسولها) بدون واسطه، دسترسی دارند؛ متأسفانه بیشتر والدین (نه همه آنها) هم توجه چندانی به این موضوع نمیکنند.
پس بازیسازها باید هرچه بیشتر به مسئولیت اجتماعی خود عمل کنند و مواظب تاثیرات بازیهایشان روی گیمرها باشند. به لحاظ فنی، مکانیک بازی و گیم پلی، اگر خوب و سرگرم کننده باشند، پوسته و داستان بازی را میتوان به هر شکلی درآورد؛ یعنی دست بازیساز است که بازیاش به چه شکل و صورتی باشد.
آقای Raph Koster، طراح بازی برجسته و اندیشمند حوزه بازیها، در کتابA Theory of Fun for Game Design )یک نظریه سرگرمی در طراحی بازی(، به موضوع مسئولیت اجتماعی بازیسازها، اینگونه پرداخته است:
“آیا بازیها ابرازهایی برای شر هستند یا خیر؟ آیا بازیها در بهترین حالت مسایلی پوچ و بیهوده هستند یا در بدترین حالت؟ پاسخ به این سوالات بسیار مهم است، البته نه فقط برای این که کسانی که در این حوزه کار میکنند شبها خواب راحتتری داشته باشند بلکه بیشتر برای دلگرم شدن کسانی که کار را تماشا میکنند: یعنی خانواده، دوستان و فرهنگهای ما.
اگر بازیها یک مشغولیت و تفریح صِرف باشند و نگرانیهای پدربزرگم هم به جا باشد، من سعی کردهام با عملکرد مسئولانه و تلاش برای ساختن بازیهایی که نشاندهندهی حالات بشر باشند، حداقل باعث بروز آسیبی به چیزی نشوم.”
جناب کاستر پا را فراتر می گذارند و به مسئولیت اجتماعی بازیسازها، با دید رسالت اجتماعی نگاه میکنند:
“اگر من با این گمان که این رسانه؛ اسباب بازی هوشمندانه و قدرتمندی است، بخواهم با آن چیزی را ابداع کنم، کمترین چیز این است که مطمئن شوم در این فرایند آسیبی به کسی وارد نمیشود. و از آن بهتر این است که این اسباب بازی هوشمندانه و قدرتمند را با جدیت خیلی خیلی بیشتری به کار بگیرم و با فرض اینکه ابزار قدرتمندی برای کمک به خیر یا شر است، سعی میکنم آن را تبدیل به ابزاری برای خدمت به خیر کنم.
این «نظریهی احتمال پاسکال» است. اگر همه چیز فقط یک بازی باشد، من در تمام مدت یک دیوانه بودم، اما اگر این طور نباشد… . تنها دو روش مسئولانه برای کار با چنین ابزاری وجود دارد، یا همراه هم از آن فاصله بگیریم و بگذاریم کس دیگری که صلاحیتاش را دارد آن را به کار بگیرد و یا خودمان دست به کار شویم و سعی کنیم صلاحیت لازم را به دست آوریم. پاسخ من این است که من خطر نمیکنم و دست به کار میشوم.”
بلِز پاسکال میگوید: «اگر خدا وجود نداشته باشد، اعتقادی هم به آن داشته باشیم اتفاقی نمیافتد. اگر خدا وجود داشته باشد، بهتر است که به وجود آن اعتقاد داشته باشیم. بنابراین در هر دو حالت اعتقاد داشتن احتمال صحیحتری است.»
این طراح بازی برجسته ادامه میدهد:
“کودکان من بازیهایی میکنند، حرفهایی میزنند و کارهایی میکنند که مرا اذیت میکند، همانطور که من هم بازیهایی میسازم که پدربزرگم را اذیت میکند. به هر حال برای درست شدن یک املت، تخم مرغها باید شکسته شوند. برای رسیدن به قابلیتهای بالقوه این رسانه ناچار خواهیم بود از برخی مرزها عبور کنیم و ناگزیر کارهایی انجام دهیم که ممکن است دیگران را آزرده کند. نظر ما به طور قطع این است که بازی فقط یک تفریح صرف نیست. آثاری که ما تولید میکنیم میتواند به دیگران شوک وارد کند، آنها را اذیت کند یا موضوعاتی را مطرح کند که با عقاید باارزش در تعارض باشد. چیز عجیبی نیست، همهی رسانهها این کار را انجام میدهند. وظیفهی من این است که تضمین کنم هیچ کس آسیبی نخواهد دید.”
واقعاً سخت است، اینکه بازی بسازید که به هیچ کس آسیبی نرساند و “مفید” باشد. پدر و مادرها همیشه دنبال اینگونه بازیها هستند تا خیالشان راحت باشد و بتوانند مدتی فرزندان خود را در جهان بازی، بدون دغدغه و نگرانی، رها کنند.
راف کاستر، در فصل آخر کتابش، مسئولیت اجتماعی بازیسازها را چنین جمع بندی میکند:
“برای همه ما طراحان بازی، این به معنای کار بسیار دشوار تجدیدنظر در نقشهایمان در زندگی است. یعنی که خودمان را به عنوان کسی که در مقابل دیگران مسئولیت دارد به حساب آوریم، در حالی که در گذشته خودمان را بیمسئولیت و آزاد میدانستیم. یعنی نسبت به ابزارهایی که با آنها کار میکنیم احترام خیلی بیشتری قائل شویم و احترام بیشتری به مخاطبان خود بگذاریم. مردم سزاوار چیزی بیشتر از یک معمای پرشی هستند. ما باید به عنوان طراح بازی باور داشته باشیم که میتوانیم این کار را انجام دهیم و همچنین باید اعتقاد داشته باشیم که این کار یک باید است. من به آنچه میگویم اعتقاد دارم.
سرانجام، به این معناست که افراد دیگر (کسانی مثل پدربزرگ من) باید متوجه نقش باارزشی که ما در جامعه ایفا میکنیم بشوند. ما احمقهایی نیستیم که کارشان فقط انداختن تاسهای چند وجهی است. ما آموزگاران فرزندان شما نیز هستیم. ما در مقابل پسر بچههای ۱۴ ساله بی تفاوت و غیرمسئول نیستیم (البته نه همهیمان)، ما والدین بچهها هم محسوب میشویم. اینطور نیست که فقط برای ایجاد هیجان و لذت همینطور چیزهای خونآلود و مستهجن را در صفحات تلویزیون سراسر جهان پخش کنیم.
بازیها سزاوار احتراماند. ما به عنوان سازنده بازیها باید به آنها احترام بگذاریم و با پتانسیلهای آنها درست برخورد کنیم. و بقیهی جهانیان نیز باید به آنها احترام بگذارند و فضای لازم برای رسیدن بازیها با آنچه باید بشوند را در اختیارشان بگذارند.”
البته این فقط قسمتی از نظریات افراد متفکر حوزه بازیهای ویدئویی است. اینکه به غیر از ما، در سایر کشورها نیز تأکید بر ساخت بازیهای مفید و بی ضرر و البته سرگرم کننده و جذاب است، نکته قابل تأملی است.
دیدگاه کاربران